سلام پسمله خوابالوی من مامانی این روزا حالم خوب شده مثل اینکه خالت راست می گفت که همش تقصیره هورمونهاس چون یه مدتیه حالم مثل قبل شده و دلم برای بابایی هم تنگ شده هوااااار تا ...تو هم که به قول مامان ناهید دیگه دست اومدی و بزرگ شدی ...منم که تقریبا؛ یاد گرفتم چطوری باهات سر کنم و معنیه گریه هاتو می فهمم ...شبها هم که خوب می خوری و می خوابی (البته روزها هم همینطور!) خلاصه من خوب شدم ..دیگه اون حالت درموندگی و یاس رو ندارم فکر می کنم از پس تو و زندگی می تونم به خوبی بر بیام ...و واقعا؛ خدا رو به خاطر داشتن بچه ی خوبی مثل تو شکر می کنم چون مامان ناهید می گه بچه هایی هستن که شب تا صبح بی خودی گریه می کنن و ...